گمانم ای برادر جان
نمی شناسی دیگه من رو
به دست من ببین جای
غل و زنجیر دشمن رو
منم یاسی برادر جان
که پژمرده ام برادر جان
ز نامحرم کتک خوردم برادر جان
حسین من حسین من حسین
ببین ای باغبون
گلای یاس و لاله
که صحرا شد، پر از ناله
پاشو بنگر رباب تو
تو صحرا با دل مضطر
با گریه داره میگرده
پی قبر علی اصغر
روی سینه ات،حسین من
علی اصغر،حسین من
پایین پات،حسین من
علی اکبر،حسین من
حسین من، حسین من، حسین من..
من و سکینه رفتیم
کنار نهر علقم
دلامون شد، پر از ماتم
معما شد برای من
اگه بوده سپهدارت
چرا اینقدر کوچیک پس
قد قبر علمدارت
سکینه گفت عمو عباس
به صد ماتم، عمو عباس
شده جسمت، عمو عباس
جدا ازهم عمو عباس
عمو عباس،عمو عباس،عمو عباس